تا
بحال مجبور بوده اید کسی که دوستش دارید را بکُشید؟
– باید بُکشی اش!
– نمی شود قربان!
– تمرّد می کنی؟
– نه قربان!
– پس چرا نمی کُشیش؟
– چونکه خوب نیست قربان، از لحاظ انسانی.
– ساکت من تشخیص می دم که خوب هست یا نیست. شما فقط عمل می کنین.
– باشد قربان. … ولی نمی شه این دفعه را بی خیال شید.
– مگر اینجا چاله میدونه که این جوری حرف می زنی؟ باید بگی لطفاً این دفعه را چشم
پوشی کنید.
– اطاعت قربان ولی …
– نخیر می گویم بکشش.
گاهی اگر بخواهی ناله ات اثر کند باید صدای بچه گربه دربیاوری.
– قربا ….. ن، لطفاً چشم پوشی کنید.
– …
– بسیار ممنون می شوم قربان.
– باشه. این دفعه رو بی خیال می شم.
– بسیار متشکرم قربان.
– خوب برید پی کارتون. تا دو ساعت دیگر آزاد.
گاهی هر چقدر هم آزاد باشی آزادیت به درد نمی خورد. مثل این است که به قورباغه ی
توی شیشه ی مربا بگویی هر کاری دلت می خواهد بکن.
– ببخشید قربان یک سوال داشتم.
– بپرس.
– چه کار می توانیم بکنیم؟
– آزاد باشید، هر کاری دلتان می خواهد بکنید.
– مثلاً چه کاری؟
– من چه می دانم. هر کاری غیر از اینکه اینجا مُخِ منو تیلیت کنی.
– بله قربان.
کشتن وقت هنر است! حالا من اصلاً کار ندارم که این وقت کشی اینجا باشد، آنجا باشد،
بی وقت باشد، زمان دار باشد یا سر وقت باشد. مهم این است که بتوانی به راحتی و با
کمترین وسیله ی ممکن بکشی اش. مثل این روباهِ که آرام آرام می آید توی مرغدانی،
سریع یک مرغ تپل مپل انتخاب می کند، حالت می گیرد، از وقتی گردن مرغِ هدف را می
گیرد سر و صدا و قدقد و قوقولی شروع می شود پس باید خود را به اولین خروجی برساند،
پس ناگهان گردن مرغ مورد نظر را می گیرد و به سرعت از سریع ترین راه گریز ممکن فرار
می کند، حتی الامکان هم از سوراخی کوچک فرار می کند که تعقیب کننده های بلند قدش
نتوانند از آن عبور کنند.
حالا باید سعی کنم وقت کُشی کنم. یا نه خیلی بدتر از این، باید سعی کنم بتوانم
راحت، بدون دغدغه، با خونسردی تمام، و مثل یک حرفه ای وقت کُشی کنم. باید جای خوبی
برای کشتن وقت پیدا کنم. فکر کنم توی اتاقم بهترین جاست.کمی دور خودم می چرخم. خوب
چه جوری باید وقت تلف کنم. باید دقیق و حساب شده عمل کنم. باید زمان را غافل گیر
کنم. می خوابم روی زمین. خودم را به خواب می زنم، یا بهتر اینکه به مردن. سعی می
کنم فکرم را آماده کنم. باید آرام و بی صدا عمل کنم. یکهو فکری ذهنم را به هم ریخت.
اگر وایستاده مجبور شدم وقت کشی کنم یا نِشسته چه؟ خوب معمولاً جایی که جا برای
وایستادن باشد جا برای نشستن هم است؛ ولی برای خوابیدن ممکن است جایی نباشد. خوب پس
می نشینم. چهار زانو، این جوری آدم بهتر می تواند تمرکز کند. کمی منتظر می شوم.
برای یک فرصت مناسب. آهان. حالا باید خودم را آماده کنم، آماده، یک .. دو .. سه.
خوب توانستم چند دقیقه ای وقت رو بکشم اما .. برای چند ساعت یا چند روز باید چه کار
کنم؟ وووه .. باید خیلی تمرین کنم.

اشتراک/نشانه

Tags:



پاسخ دهید