مرداد
۱۰
بعضی فرشته ها بال ندارند، بعضی کچل
اند؛ و بعضی هاشان هم مَردند.
مهدی مقیمی را آزادش کنید، آزاد!
شعری سروده بودم، برای روز
مبادا، روز مبادایم رسیده، در پست بعدی می گذارمش:
… اینجا نمان،
برو
چی بگم پسر
و تو ای مرغ مهاجر که از این شهر گذر خواهی کرد
نکند از هوس دانه گندم به زمین بنشینی
گندم شهر سیاه
نسلش از وسوسه شیطان هاست
…
مطلب دوستتونو خوندم
واقعا تاسف بار بود در این شرایط سکوت بهترین عکس العمل است
واقعا چه آدم با استعدادی! من هم امیدوارم آزاد بشه. فقط امیدوارم تو زندان آنقدر بهش فشار نیاد که همه ی استعدادهاش و علمش را از دست بده. البته امیدوارم منابع مطالعاتی و کامپیوتر هم در اختیارش بگذارند.چون ظاهرا چند سال براش بریدند.
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد/ دعا کبوتر عشق است که بال و پر دارد… و این میان اللهم فک کل اسیر میخوانم
مهدی مقیمی رو نمیشناسم، تو وبلاگ سنجاقک ازش خواندم و بعد ع.ش.ق. و بعد اینجا… دلم میگیرد ازین روزگار بی مروت، ازین آدم نماهایی که آدمیت را به بازی گرفتند، از… . خدا بهترین یاری کنندگان است، دلم میخواهد به این کامنت گذار قبلی ام (استار) هم بگویم که حتی اگر چند سال هم برایش بریده باشند کافی ست که خدای آن بالا بخواهد، آن وقت خواهی دید که چگونه آه مظلوم میگیرد، چگونه آنانکه به ناحق به زندان افتاده بودند رها میشوند…کار خود به خدا واگذارده ایم ما
شعر روز مبادا را بیاورید دیگر… روزها سریع از پس هم میآیند
از مهدی مقیمی نامی را می شناسم نامی که سالهاست شنیده ام، از نوجوانیت تا کنون.در ع.ش.ق. در موردش خواندم و دلم گرفت.دردت را در این دو خط دیدم. عزیزان تو عزیزان مایند. برایش دعا خواهم کرد گرچه می دانم همان آه مادر دردمندش عالمی را بس است، اما برایش دعا خواهم کرد و برای یک مملکت مهدی. برای او که در آن زندان اسیر است و برای دیگرانی که در زندان سرخوردگیها و سرخوردگیها اسیرند و می دانم که خدا می شنود که خدا می بیند اندکی صبر……. ز
علی یارش
مهدی از دوستان خوب دبیرستان و دانشگاه من است. امروز تازه متوجه دستگیریش شده ام ولی هنوز باور ندارم .