قاصدک خیلی بیش از این
هاست.
قاصدک فقط یک شعر نیست، یک رویاست، یک داستان است، یک داستان تلخ یا یک کابوس
واقعی، که شاید الان هم دارم خوابش را می بینم؛
روی هم رفته، قاصدک خیلی بیش از این هاست …

قاصدک ! هان ، چه خبر
آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، ‌اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو، فریب
قاصدک ! هان، ولی … آخر … ای وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام، آی! کجا رفتی؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی، جایی؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
 در دلم می گریند.

این شعر بسیار زیبای
مهدی اخوان ثالث را
استاد شجریان بسیار
زیبا در دستگاه ماهور خوانده است. درست است که مجوز انتشار نگرفته اما با یک جستجوی
کوچک می توانید بیابیدش




 

اشتراک/نشانه

Tags: ,



۱ دیدگاه برای قاصدک

پاسخ دهید