فکر
کنم سه هفته ای شده آپ نکردم.
اول های هفته ی پیش می خواستم یک شعر بزارم و آپی کرده باشم که وقت نشد.
بعد قضیه ی همایش غدیر شد و خواستم اطلاعیه اش را بزنم که باز هم وقت نشد.
بعد گفتند برادر یکی از دوستان بیست و یکی مان که خودش بیست و هفتی بوده فوت کرده
که مقداری دپرس شدیم و ناراحت و قص علی هذا که دیگر اصلاً نشد.
وسط اینجا هم بعضی دوستان می گویند که ما نمی فهمیم چی می نویسی و این هم بالاخره
به عنوان یک نکته ی مثبت در این میانه لحاظ شد!
بعد هم شب یلدا شد و گفتیم حداقل به خاطر شب یلدا یک پست حافظی یلدایی بزنیم که باز
هم وقت نشد.
بعد هم موقع ثبت نام جهادی شد و گفتیم بنویسیم که دوستان بروند این سایت زیبای
www.jahadi.org را ببینید و برای جهادی امسال
ثبت نام کنند که تازه الان شد.
الان هم که دارم اینها را می نویسم قرار بوده کرمان باشم ولی همه چیز از وسایل
نقلیه و نُقلیه گرفته تا دوستان مراتب بالا باعث شدند که نشود.
من هم دیگر از فرصت سو استفاده کردم و شروع کردم به نوشتن و آپیدن.
یک نکته ی دیگر باقی مانده که شاید تنها خبر سر وقت باشد اینکه امروز جلسه هفتگی
دوره ی ۲۱ داریم منزل آقا مجتبی منتظری، پیامک هایش هم دیر و زود شد، قاطی پاطی.
یکی از ۲۱ ای ها از کربلا و یکی دیگه هم از مالزی اومده و اگه قدم روی چشم ما
بگذارند و بیایند جلسه خوشحال خواهیم شد.
دو تا از دوستان مفیدی هم در هفوات آینده دارند می روند کربلا، سلام ما را هم
برسانند.
در آخر از دوستان پایه هم که ما را سر قضیه ی […] یاری کردند متشکریم!
بقیه ی خبرها را هم کاظم زارع بزند من دیگر بسّم است.

یا علی
خداحافظ
 

اشتراک/نشانه


۳ دیدگاه برای یک پست و هزار سودا

  1. كاظم می‌گه:

    داداش … این قضیه سه نقطه چی بود ؟

  2. محمد امين می‌گه:

    ما که مثل شما جوون نیستیم بفهمیم سه نقطه معنی و مفهومش چیه که قابل یاری هم هست!
    اما سربسته بهت بگم که امسال وضعیت ما یه کمی نابسامان شده و غیر معمول و مجهول. خلاصه اینکه یه کمی باهامون راه بیا که توفیق شرکت توی جهادی نصیب مون بشه.
    اگه راه نیای … رو رو سرت خراب می کنیما ! گفتم بگم که نگی نگفتی.
    خدا قوت رییس. یا علی

  3. محمد امين می‌گه:

    نشد که همراهتون باشیم
    رفتید ما رو هم دعا کنید
    حالا امسال کجا هست؟

پاسخ دهید