بهمن
۶
مدتیه که بعضی چیزها عوض
شده، چی رو نمی دونم، چه جوری رو نمی دونم، چرا رو نمی دونم ولی فکر کنم باید
مقداری عوض شد، فقط در همین حد حدس می زنم و دیگه هیچی.
شاید باید بشینم یه چیزهایی رو عوض کنم.
شاید باید برم یه چیزایی رو عوض کنم.
شاید باید اینجا رو عوض کنم.
شاید باید اصلاً اسم
نفس آباد رو هم عوض کنم.
شاید اصلاً باید از اینجا برم.
ولی نهایتاً اون چیزی که هنوز می دونم اینه که قراره با چیزهای جدیدی روبرو بشم؛
شاید خیلی جدید.
اسم خودت رو هم عوض کنی بد نیستا
اسم اش رو بذار یه چیزی تو مایه های جنت آباد! یا شادآباد، سعدآباد یا مهرآباد یا ..
خوبه ها!
شاد آباد رو خیلی پام، مناسبه حاله
!
سلام تو رفطی جهادی ران کنی یا ناز و ناز کشی؟؟؟
من بیکارم یا تو که یه روز در میون پست هوا میکنی!!!!
کرمان خوبه دو روز کاری بیاییم بسه دیگه نه؟؟؟پیر شدیم بخدا!
انگار فکر و حس این یادداشت خیلی برام آشناست! (شاید یه کم شبیه پست آخرم!!) بعد اینکه بااینکه مطمئنم شعرش مصداق شما و حتی این یادداشت نیست اما میارمش با اجازهتون: “به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل … وگر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم”….آخر اینکه اگه کسرهای هم به آخر “نفس” اضافه کنید با اون شادآباد تو معنا شبیه میشن…(میدونید؟! نظر پنجم ثبت کردن داره (-;)…موفق باشید