زندگیم، زندگیمون، شده
مثل فیلم های سینمایی؛ کجاش؟ همه جاش، مثل همه جای همه ی فیلم های سینمایی
چندین بار از خودم پرسیده ام که چرا فیلم سینمایی فقط صحنه های خاصی از زندگی
قهرمان یا قهرمان هاش رو نشون میده؟
فقط وقتی که تو خیابون داره می ره و از همه جا بی خبره و آدم بده داستان دنبالش می
کنه رو نشون میده؟ چرا هر وقت عادی توی خیابون میره رو نشون نمیده؟ وقتی دلش برای
اسباب بازی ها بچگیش تنگ شده و روبروی آدم آهنی ها وایمسیته رو نشون نمیده؟
فقط وقتی داره تو محل کارش ایمیل چک می کنه و یه ایمیل برای بهترین دوستش میزنه که
یکی می خواد منو بکشه می بینیمش، نه هر وقته دیگه ای که داره به دوستِ (شاید جنس ۲
اش) نامه ی سگ های قشنگ پا کوتاه رو میزنه نمی بینیمش؟
چرا وقتی داره رانندگی می کنه و ماشین پلیس، لابد اشتباهی دنبالشه رو نشون می ده و
وقتی داره راحت رانندگیش می کنه و به همه ی راننده های خانم نگاه های گشت ارشادی می
کنه رو نشون نمی ده؟
جوابم این بود: خوب اگه بخواد همه ی اینا رو نشون بده که n+1 ساعت طول میکشه فیلم،
این اصلا با اصل بهره وری سازگار نیست، آقای کارگردان یکی دو ساعت گل ماجرا رو برای
دستچین میکنه مثل ماه میده به خوردمون.
الان چند وقتیه که توی اون فیلم سینمایه ام، اگه باقی زندگیم قسمت های ندیدنی بدرد
نخور فیلم باشه:

روز منفی یک همه ی پیامک ها قطع میشه، وا!
روز ۰ رای گیری میشه و کلی سایت فیلتر می شه و یهو اینترنت قطع میشه.
هنوز به روز ۱ نکشیده نتیجه انتخابات در میاد و کلیا تعجب می کنن.
روز ۲ هنوز همه دارند تعجب می کنند و بعد اعتراض می کنند و شلوغ پلوغ می شه و یهو
دوباره کوی دانشگاه! میگن آدم هم کشته شده.
روز ۳ بعضیا می گن بریم راهپیمایی که یهو یکی دو میلیون آدم میاد تو خیابون و بعد
از اون هم چند تاشون کشته می شن. یه ۷-۸ تایی.
روز ۴ یه سری دیگه می رن یه جا دیگه و یکم شلوغ میشه دوباره کلی آدم هم بازداشت
میشن.
روز ۵ ملت میرن ۷تیر اونجا شلوغ میشه.
روز ۶ ملت میرن بهارستان اونجا شلوغ میشه.
روز ۷ می گن بسه.
روز ۸ من امتحان دارم. ملت هم در اقصا نقاط تهران یا شاید ایران باهاشون برخورد
میشه و یه ۱۰-۱۵ تایی هم کشته می شن.
روز ۹ ملت ناراحتن، ملت می خوان ۷تیر جمع بشن نمی ذارن.
روز ۱۰ من امتحانم رو می پیچونم. بازم کلی آدم سیاسی بازداشت می شن.
روز ۱۱ خبر میرسه بعضی ها الکی بعضی جاها کشته می شن! هی بازم کلی آدم بازداشت می
شن.
روز ۱۲ من امتحان می دم اما با حالتی دپرس!
روز ۱۳ هنوز کلی از وسایل ارتباط جمعی (!) قطعه و دکمه ی فیلترینگ بعضی سایت ها هم
اتصالی کرده هی قطع و وصل میشه!
روز ۱۴ کلی اتفاق میفته و کم کم داره فیلم جذابیتشو از دست میده.
روز ۱۵ یه آدمی که کشته شده برای قتلش چندین تا سناریو در میاد.
روز ۱۶ بازم یه سری کتک می خورن یه سری جدید هم تو خونشون دستگیر می شن!
روز ۱۷ هنوز شلوغه! اگه به تلویزیون نگاه کنی ایمان پیدا می کنی این یه فیلمه، اگه
دقیقتر نگاه کنی شاید دوستات یا حتی خودت رو هم ببینی!
روز ۱۸ هم من دارم این نوشته ها رو می نویسم که بزنم توی وبلاگم تا حداقل خودم باور
کنم که توی فیلم سینمایی نیستم و نشستم اینجا دارم در مورد حقایقی که اتفاق افتاده
می نویسم.

امروز روزای آخر این فیلم سینماییه اما آیا این فیلم هم مثل فیلم های دیگر پایان
خوشی دارد؟
آیا قهرمان فیلم از خواب زمستاتی بیدار می شود؟
آیا جنگ (بزن بزن با سلاح گرم) در فیلم تمام می شود؟
آیا برادر کشی معضل است یا توهم؟
آیا توهم همه گیر است یا بعضی گیر؟
آیا جوهر خودکار من تمام می شود؟
آیا ما؟
آیا شما؟
آیا چرا؟

یا گذشته از این همه آیا، آیا اعتقادات آسیب خورده التیام پیدا می کنند؟

شاید نتیجه ی اینها را در فیلم بعدی ببینیم؛ اگر نئو از توی ماتریکس بیرون بیاید
….!

اشتراک/نشانه


۹ دیدگاه برای مثل فیلم های سینمایی

  1. آدل هوگو می‌گه:

    سلام
    راستش می خواستم ببینم تو هم می تونی جواب این پرسشهارو بدی میگن خیلی ناچیزه!
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/




    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
    ببخشیدا فقط یکی دوتا بیشتر نیست!
    راستی اصلا حواسن نیست
    داشتم فیلم میدیدم بی خیال …
    وای صحنه جذاب فیل رو از دست دادم خدا بگم چی کنندت پسرم….
    اه!!!!

  2. افسون گر می‌گه:

    سلام
    اون تیکه بهره وری رو خوب اومدی! فکر کنم این انیمیشن تیلفیسیون روت خوووووووب اثر گذاشته علی آقا، خوووووووب!!!
    همه مون فیلم شدیم!
    اما واقعا الان وضعیت خیلی بده از این نظر که:
    عده ی زیادی از جوون های ۱۶تا ۳۰ ساله، دچار به هم ریختگی درونی شدن از ایییییییییییییییییین همه تناقض در کشور و مملکت داری و مملکت داران! این تناقضات فقط یه نتیجه داره.
    تو خودت بودی اون جلسه هفتگی خونه سجاد نعیمی پور رو که آقا افشار اومده بود رو که! یادته آقا افشار چی گفت؟ گفت: مردم یه کشور هیچ وقت قیام نمی کنن، هیچ وقت نارضایتیشونو بروز نمیدن، هرگز به هم نمی ریزن مگر در یه مورد و اونم اینه که تناقض ببینن. ما در یک ماه اخیر بیشمار تناقض دیدیم.
    با این همه تناقض، جوان های این مملکت چه می توانند بکنند؟! تو جواب مرا بده
    تو بلاگم منتظرتم!

  3. رضا می‌گه:

    ..
    حواس ات باشه! اگه تو این فیلم ات «گلشیفته»ی بازی کرده باشه جواز اکران نمی‌دن بهتا! از ما گفتن

  4. نجوا می‌گه:

    شاید این فیلم جزء معدود فیلمهایی باشه که دلم نمیخواد پایانش معلوم باشه. کاش میشد همون جور که دوست داشتیم تصور کنیم تموم میشد و انتها به عهده ببیننده بود و حتی در یک قسمت دیگر با یک ماجرای مزخرف، نزنند توی ذوق تماشاچی. تماشاچی ای که هرچقدر هم کم، اما صحنه هایی از فیلم رو خودش بازی کرده و ممکنه مورد نقد داورا و منتقدا واقع شه…روزشمار هم هرچند مختصر بود اما جالب بود، خصوص که از منفی شروع شده بود و روز صفری رو تعریف کردین که حماسه آفریدیم

  5. نجوا می‌گه:

    جداً نفهمیدیم و کنار نیامدیم با این کامنتینگ شما. بالاخره سند میشن یا نه؟ به هرحال خوب شد سکوت اینترنتی تون به این رسید، خوب بود. و اینکه خدا پدر و مادراین کامنت گذار اول و سوم رو بیامرزه که کلی حال روحی ما رو عوض کردن :)

  6. محسن می‌گه:

    سلام
    اول یه نکته کوچولو که روز ۶ ام رفتیم میدان توپخانه. البته این نکته صرفا جهت عدم تحریف تاریخ جنبش بود!!!!
    دوم هم اینکه با تیکه آخر کلامت مخالفم! به نظذ من روزهای آخر فیلم سینمایی نیست. تازه شروع شده. شاید یه کمی هم طولانی بشه، ولی هنوز هم اولای فیلم. پس صندلی هاتون رو ترک نکنید حالا حالا ها مونده.

  7. هدی الحان می‌گه:

    می ترسیدم و می ترسم که غافل باشم اما چه کنم که عقل بر غافل بودنم حکم نمی کند چرا که خون را می بیند.
    اگر یافتید من را نیز با خبر کنید

  8. ستاره می‌گه:

    سلام نظرت در مورد اینکه یکی دیگه فیلم را شروع کنه و کارگردانی کنه و دیگه به خواست خودش تموم کنه چیه؟ یک کم شبیه سریال های مدیری که اولش خودش شروع می کنه بعد با نظر مردم تموم می کنه.

  9. Sorry but my english language is not very good. i just wish to tell i like this article very much. say thank you

پاسخ دهید