با یکی از دوستان
درباره ی شرایط الان گفتگو می کردم و:
من: الان دارم روی خیلی از اون
چیزهایی که  قبلاً قبول داشته ام دوباره تحقیق می کنم و دوباره می
سازمشون.
اون: خیلی از چی ها؟
من: خیلی از باورها، قبول داشته ها،
اعتقادات ..
اون (با تعجب): حتی؟
من (با کمی لبخند): روی اون ها هنوز
نه؛ اما این جوری که پیش می ره روی اونها هم حتماً چند وقته دیگه مجبورم.

[یه چیزایی] حداقل این خاصیت رو داشت که خیلی از چیزهایی که مثلا تو کتاب های
درسی بهمون یاد دادند رو باید براشون پایه های درست ایجاد کنیم یا اینکه … بی
خیالش بشی؛ یه لگد هم بزنی زیرش!

جمله از خودم: مسخره است که فکر می
کنیم آموزش های اعتقادی فلسفی مدرسه ایمون کافیه، مثال نقضم اینه که اگه همه ی
چیزایی که آقای عادل حداد تو کتابای دینی گفته بود کافی بود که این همه روزه
نمازخون نداشتیم! (نیش و کنایه!)
 

— : عصر ما از نظر دینی و مذهبی –
خصوصا برای طبقه جوانان – عصر اضطراب ودودلی و بحران است. مقتضیات عصر و زمان،
یک سلسله تردیدها و سؤالها بوجود آورده و سؤالات کهنه و فراموش شده را نیز از
نو مطرح ساخته است. آیا باید از این شک و تردیدها و پرس وجودها – که گاهی به حد
افراط می ‏رسد متأسف و ناراحت بود؟
به عقیده من هیچگونه ناراحتی ندارد . شک، مقدمه یقین، پرسش، مقدمه‏ وصول، و
اضطراب، مقدمه آرامش است . شک، معبر خوب و لازمی است هر چند منزل و توقفگاه
نامناسبی است. اسلام که اینهمه دعوت به تفکر و ایقان می‏کند، بطور ضمنی
می‏فهماند که حالت اولیه بشر، جهل و شک و تردید است و با تفکر و اندیشه صحیح
باید به سر منزل ایقان و اطمینان‏ برسد.
یکی از حکما می‏گوید:

فائده گفتار ما را همین بس که تو را به شک و تردید می‏اندازد تا در جستجوی
تحقیق و ایقان برآیی “.

شهید مطهری
در مقدمه کتاب عدل
سال ۱۳۵۸

اشتراک/نشانه


۶ دیدگاه برای بازنگری

  1. افسون گر می‌گه:

    سلام
    خیلی به جا بود تذکرت. اما سوالی که برای خود من پیش اومده اینه که هر چند وقت یک بار باید به همه چیز از نو فکر کرد و زیر آب همه اعتقادات رو زد و از نو ساخت؟! چون زمانه تغییر می کنه و ما هم. بنابراین باید هر چند وقت یه بار این کارو انجام بدیم… کاری که به نظرم ۱۰ سالی بود جاش تو ززندگیم خالی بود…
    کتابای دینی دبیرستان زمان ما(من و شما)… فقط داستانه… فقط شعره… کتب دیگری باید خوانده شوند… به نظر من مهمتر از کتب آدمهایی هستند که در طول زندگی سر راه ما قرار می گیرند…
    یا حق

  2. نهال می‌گه:

    سلام خوشحالم چون عقایدم هیچ تغییری نکرده و خوشحالم کتاب های دینی مدرسه اون چیزی رو که باید یاد بده داده که وقتی دچار شک میشم یاد برهان نظم می افتم که بر هر ریقی تو ذهنمون عقلانی بودن حظور ناظم رو کردند و خوشحالم با تمام بچه گیم و حالا بزرگیم یه عقیده داشتم و ممنون از پدر و مادرم که می گفتن نه تو سر پیازی و نه ته اون دنیاتو نگهدار
    مطلبتون تاثیر گذار بود

  3. نهال می‌گه:

    اصلاحیه: منظور اخرت بود

  4. كاظم می‌گه:

    بیا در مکتب من و کمی تلمذ کن 😀

  5. ستاره می‌گه:

    سلام خیلی خوبه. فقط به شرطی که همتش را داشته باشی. ضمنا با نهال موافقم که باید اعتقادات را تا حدودی حفظ کنی که یه دفعه کلی از آخرتت را از دست ندی

پاسخ دهید